- طلا کاری
- عمل و شغل طلا کار
معنی طلا کاری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بستانکاری، خواستاری
ساختن نقش و نگار از طلا در چیزی، شغل و عمل طلاکار
پارسی است تلا کار زر کار زر گر آن که با طلا کار کند تذهیب کننده مذهب، چیزی که کار نقش و نگارش را از طلا ساخته باشند خانه طلا کار شمشیر طلا کار. چیزی را که کار نقش و نگارش از طلا باشد
((طَ))
فرهنگ فارسی معین
پوشاندن سطح چیزی با لایه نازکی از طلا، تزیین نسخه های خطی با آب طلا، نقره، شنگرف و لاجورد
دو رویی ریواسکاری دو سخنی عمل و حالت ریا کار دورویی منافقی
ناروا کاری نشایستگری عمل خلافکار
عمل صفا دادن جلا دادن زدودن
خطاکاری، کار غلط کردن، برای مثال بترس از غلط کاری روزگار / که چون ما بسی را غلط کرد کار (نظامی۵ - ۸۳۲)
عمل و شغل طلا کوب
کیمیا گری
تجزیه طلا از خاک و چیزهای دیگر
حیله سازی، رنگ آمیزی
شغل و عمل قلب کار
شگفت کاری
بستانکاری وامخواهی، خواستاری طلب
عمل و شغل گل کار. عمل و شغل گل کار کاشتن و عمل آوردن و تربیت گلهای مختلف زینتی در باغ و باغچه و گلدان، گل و بوته که روی پارچه دیوار و مانند آن ایجاد کنند نقش و نگار
عمل یا فرایند کاشتن و پرورش گل، جایی که در آن گل کاشته اند
کسی که پول یا کالایی از کسی طلب دارد، بستان کار، خواهان، خواستار، برای مثال طلب کار باید صبور و حمول / که نشنیده ام کیمیاگر عجول (سعدی۱ - ۱۰۵) ، که ومه طلبکار عمرند و بس / کسی را به مردن نیاید هوس (امیرخسرو - لغتنامه - طلب کار)
کسی که پیشه اش ساختن اشیای زرین، به کار بردن تارهای طلا در چیزی یا آب طلا دادن به چیزی است، آنچه نقش و نگارش از طلا باشد